عشق در فلسفه (1)
هر چند عشق همیشه با عقل و تعقل و فلسفه رویارویی آشکار داشته وفلاسفه و عرفا هر کدام مسیر پیمایش خود را صراط مستقیم و راه گروه دیگر را طریق عوج می دانسته اند؛ اما فیلسوفان بنا به طبیعت کنجکاو ! و تحلیل گر خود درباره عشق نیز بسیار نظر پردازی کرده اند و جالب آن که نه تنها به تقبیح عشق نپرداخته بلکه آن را امری نیکو ومستحسن شمرده اند .
سر کردگان سه مکتب فلسفی در جهان اسلام یعنی ابن سینا ، سهروردی و ملاصدرا هر یک بیانات مبسوطی در باب عشق دارند وجالب این که نه تنها عشق الهی بلکه به بحث وبررسی و اظهار نظر در باره عشق این جهانی و عشق آدمیان به یکدیگر نیز پرداخته و در صدد توجیه آن بر آمده اند . مثلا ملاصدرا عشق انسان به خوبرویان و زیبا چهرگان را از اقتضائات فطری بشر دانسته و آن را پیش شرط وصول به عشق الهی میداند . یعنی تا فردی عشق مادی را تجربه نکرده باشد هرگز نمی تواند به آستانه عشق به معبود ازلی برسد . چرا که عشق انسان به انسان باعث رقت قلب و بیداری و پاک سازی ذهن می شود . البته ملاصدرا به این نکته نیز اشاره می نماید که عشق به خوبرویان در صورتی ممدوح است که بر خاسته از شهوت حیوانی نباشد . به عبارت دیگر عشق حیوانی نباشد .وی در تبیین این مطلب عشق را به حقیقی و مجازی تقسیم نموده و عشق حقیقی را همان عشق انسان به خداوند وصفات جمال وجلال وی می داند . عشق مجازی را نیز به عشق نفسانی و حیوانی تقسیم می نماید . عشق نفسانی از لطافت وپاکیزگی نفس برخاسته و همراه با لطافت ومحبت است . اما عشق حیوانی بر مبنای شهوت بوده و همراه با میل به تعدی وتجاوز می باشد .
نکته ای که در باره نظریه ملاصدرا در باب عشق قابل تامل است عدم سازگاری این نظریه با احکام دینی می باشد . بر مبنای نظریه وی نگاه به خوبرویان ودخترکان وپسرکان زیبا اگر بدون شهوت وتنها از سر مشاکلت و مشابهت نفسانی باشد نه تنها مذموم نیست بلکه امری ممدوح و مورد نیاز برای طی مراتب عرفانی است . اما در شرع هر گونه نگاهی به نامحرم حتی از سر تحسین یا نکوداشت! آفرینش الهی نیز قبیح و در دایره محرمات می باشد و این هر چند در زمانه ما مشکلی به بار نمی آورد اما بر اساس مبانی خود صدرا که معتقد به تطابق کامل عقل وشرع است ناسازوار می نماید .
پاینده وعاشق باشید .
|